کشتن و دیگر هیچ
تا حالا یه مورچه رو له کردین ؟ دل مهربونتون خیلی به این کار راضی نیست، می دونم
اما بدون شک از پخش شدن یه سوسک ، کف آشپزخونه تون احساس کردین که دلتون خنک شده !!!
کشتن اصولا زیاد دلچسب نیست ، چه می خواد مقتول از نباتات باشه یا جونور
حالا کشتن انسان که دیگه جای خود دارد ...
شیوه های کشتن انسان رو هر روز تو اخبار و روزنامه و ... دیدیم و شنیدیم و بالطبع موضوع خوشایندی نیست ، چه می خواد اعدام یک جانی باشه یا قتل یک کارتن خواب معتاد ، یا کشتن چندین ده نفر با بمب انتحاری و یا دود کردن چندین ده هزار نفر با بمب اتمی !
دامنه ی اثر کشتن انسانها بسته به تعدادش می تونه از ته یک کوچه ی بن بست ، تو زاغه های حاشیه یک شهر ، برای یک گربه که هر روز از دست مقتول نون می خورد باشه تا نابودی هیروشیما و ناکازاکی و تلف شدن نصف یک ملت در اثر قحطی و بی لیاقتی حاکمانش (*)
تو همه ی اینها انسانهایی مردند و نهایتا هرسال براشون یادبودی برگذار می شه و تاج گلی و ...
اما یه نوع کشتن هست که اثرش از یک محله و یک شهر و یک ملت هم فراتر می ره
نه میشه محکومش کرد ، نه براش یادبود گرفت و نه تو تقویمها ازش نام برد .
ترور شخصیت آدمها بسته به حوزه ی نفوذشون می تونه بزرگترین فاجعه ی انسانی باشه که می تونه رخ بده در حالی که آب از آب هم تکون نمی خوره !
آخر کلام اینکه خیلی حواسمون باشه شخصیت و منش کسی رو خورد نکنیم ، چون هیچوقت نه فراموش می شه و نه حس تنفر بوجود اومده فروکش می کنه .
خیلی حواسمون باشه که مجبور نباشیم تا آخر عمر به چشمان مقتولمون نگاه کنیم و لبخند تحویل همدیگه بدیم و ... !!!
هر چیزی چه جاندار چه بی جان شخصیتی داره ، بهش احترام بذاریم .
(*) ستاره نوشت : اشاره به قحطی آخر دوران قاجار که طبق برخی آمارها بیست میلیون کشته برجای گذاشته !
- ۹۵/۰۵/۱۶