باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

خدایا...
من در کلبه ی فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی و تو چون خود نداری!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

باده پرست ( پست ثابت )

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۲ ق.ظ

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست
جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

تنم از مهر رخت موئی و از موئی کم
صد گره در خم هر مویت و هر موئی شست

هر که چون ماه نو انگشت نما شد در شهر
همچو ابروی تو در باده پرستان پیوست

تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشق
می پرستی که بود بیخبر از جام الست

تو مپندار که از خودخبرم هست که نیست
یا دلم بسته بند کمرت نیست که هست

آنچنان در دل تنگم زده ئی خیمه انس
که کسی را نبود جز تو درو جای نشست

همه را کار شرابست و مرا کار خراب
همه را باده بدستست و مرا باد بدست

چو بدیدم که سر زلف کژت بشکستند
راستی را دل من نیز بغایت بشکست

کار یاقوت تو تا باده فروشی باشد
نتوان گفت بخواجو که مشو باده پرست

  • باده پرست

باده پرست