دیروز خیر سرم خواستم کارهای عقب افتاده رو انجام بدم
ساعت نه و نیم بود که مرخصی گرفتم و رفتم نظام مهندسی
دو ماهی بود منتظر صدور پروانه اشتغال به کارم بودم . سر دفترمون هم زنگ زده بود که دو سه تا کار هست می خوام به نام تو بزنمش .
از اونجایی که شانس ندارم رفتم دیدم پروانه رو اشتباه صادر کردن و یه چند باری پله ها رو بالا و پایین شدم و از این اداره به اون اداره که رفع نقص بشه !
آخرش هم فرمودند همه ی کارها باید از اول انجام بشه !!! یعنی برو دو ماه دیگه !!!
چند وقت پیش برای گذرنامه اقدام کرده بودم و گذرنامه ی خانوم اومده بود و مال من نه !
رفتم پلیس +10 و اونجا هم سیستمها قطع بود !!!!
گفتن احتمالا ! صادر شده و برو پلیس گذرنامه تا بارکد بدن و برو پست تحویل بگیر .
رفتم پلیس گذر نامه . شلوووغ مثل چی اصلا !
رفتم پیش سرهنگ و می گه ممنوع الخروجی !!!!!!
فرستاد پیش یکی دیگه . اون نگاه کرد و گفت مشابهت اسمیه !!!! همه چی تون یکیه فقط شماره شناسنامه تون فرق داره . حالا قراره امروز کپی شناسنامه و کارت ملی رو ببرم تا درستش کنه
چند وقت پیش یه مغازه پیش خرید کرده بودیم وسط بیابون !
الان آماده ی تحویله . با برادر خانوم شریکی گرفتیم و به خاطر بدهکاریمون تحویل نمی دن !
تا الان نزدیک 5 میلیون از بابا قرض کردم و دادم
یه خورده ته حسابمون مونده بود که گفتیم حقوق و عیدی رو بگیریم اون رو هم تصفیه می کنیم و تحویلش می گیریم .
دیروز رفتم و دوباره حساب کتاب کرده و دوبل اون مبلغ رو گذاشته جلوم !!! میگه مال برقه . پول برق رو قبلا داده بودیم ولی مثل اینکه کندن پوستمون همچنان ادامه داره !
هیچی دیگه ، آخر سری هم که می خواستم تعاونی رو ترک کنم می گه راستی پول موتورخونه هم فلان قدر می شه ! خواستم میزش رو بزنم تو سرش که با یه حساب سرانگشتی فهمیدم زورم نمی رسه و بساطمون رو جمع کردیم و رفتیم خونه .
ببخشید طولانی شد . ادامه داشتا ! درباره ی همون همکارمون بود که وصفش قبلا گفته شده بود .
چون از حوصله خارجه می ذارمش برای بعد .
قدیما شانسمون رو بورس بودا ( عکسش رو گذاشتم ) ولی الان .... هعیییییی !!! یادش بخیر