باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

خدایا...
من در کلبه ی فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی و تو چون خود نداری!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

از دوستان کسی هست راه شکایت از سایت هواشناسی خارجی رو بدونه ؟

بیست تومن پول کار واش دادم

قبلش هم سایت رو چک کردم که بارونی نباشه، حتی ابری هم نبود!

اما روز بعد چشمتون روز بد نبینه

همچین بارونی بارید که من کلی از مکانهای بدنم به خاطر اون بیست تومن پول کارواش سوخت خخخخخ

  • باده پرست

اگر کسی هست که گامی پیش آمد، گامی به سویش بردار.

به انتظار نشستن، رسیدن‌ها رو طولانی می‌‌کند و با هم بودن‌ها را کوتاه و لذت‌ها رو کوتاه‌تر.

#مرتضی_علیزاده

  • باده پرست

خواهان عشق هستی، عاشق شدن کافی نیست.

به سویش گامی بردار.

در آغوشش بگیر و با او یکی شو.

لاف عاشقی، وهم مردگان است.

 

#مرتضی_علیزاده

 

  • باده پرست

خداوندگار نیستیم که نیکی‌مان را ده به یک پاداش دهیم.

همینقدرکافیست که پا به پای هم و دست در دست هم گام برداریم.

اگرچه« در راه خویش ایثار باید، نه انجام وظیفه » ولی فقط مرده است که گامی برنمی‌دارد.

#مرتضی_علیزاده

  • باده پرست

ما بودن یعنی شانه به شانه رفتن.

آهسته بیایی، جا می‌مانی. تند بروی، جا گذاشته‌ای. و " ما " به " م‌ا " بدل می‌شود که نیمی از من و نیمی از شما ست. شمایی که نه هم‌قدم است و نه همدم.

#مرتضی_علیزاده

  • باده پرست

شوق بودن در کنار هم، دانه‌ای نیست که در گلدان دلت برویَد.

باید آن را بافت؛ رج به رج و گره به گره. تا لباسی شود به قامت من و تو که گرم‌مان کند در این سرمای جانسوز بی‌کسی.

خانه آنگاه گرم حضورمان می‌شود که خشت خشتش را " با هم " بنا کرده باشیم.

#مرتضی_علیزاده

 

  • باده پرست

من و تو وقتی ما می‌شویم که از نیم خود بگذریم. دو نفره بودن و دو نفره موندن کار ساده‌ای نیست. با هم گام برداشتن، به سوی هم گام برداشتن، بودن، موندن و گذشتن می‌خواد. من و تو وقتی تبدیل می‌شه به " ما " که هدف، خواستن‌ها، توانستن‌ها، لبخند‌ها، اشک‌ها و تپیدن‌ها یکی بشه؛ در دو قالب که یکی اسمش " من‌ه " که مال توام و یکی " تویی " که مال منی.

#مرتضی_علیزاده

  • باده پرست

سلام بر دوستان غار نشینم. حال ما خوب است. بهتر از هر روز دیگری که گذشت. تبریک من را به خاطر خروج از غار و پای گذاشتن به دنبای تمدن را پذیرا باشید.

  • باده پرست

درد و رنج، آزارت میدهد؛ مگر اینکه بدو خو کرده باشی!

بدین‌گونه که اگر آن را از تو بگیرند؛ دردی افزون‌تر میان سینه‌ات می‌یابی!

سینه‌تان فراخ و پر‌درد باد!

 

پ.ن. درد عشقی کشیده‌ام که مپرس    زهر هجری چشیده ام که مپرس

...

همچون #حافظ غریب در ره عشق          به مقامی رسیده‌ام که مپرس

 

پ.ن.۲: این رو هم از #صائب_تبریزی بشنوید که گفت:

به دامان می‌دود اشکم، گریبان می‌درد هوشم      نمی‌دانم چه می‌گوید نسیم صبح در گوشم

...

ز چشمش مستی دنباله‌داری قسمت من شد.      که شد نومید صبح محشر از بیداری هوشم

 

 

  • باده پرست

خنده‌ ات، زیباترین هدیه‌ی خدا بود. وقتی به چشم‌های من نگاه‌ می‌کنی و لبخند میزنی با خودم می‌گویم تو که برای من می‌خندی انگار تمام دنیا همین‌جاست کنار‌ همین خنده‌ها.

سپهر آهنگی

  • باده پرست