پلنگها حیوانات جالبی هستند . بر خلاف شیرها که گروهی زندگی
می کنند و رفتارهای اجتماعی دارند ، پلنگها دوست دارن تنها باشن و فقط تو فصل زاد
و ولد می تونن یه پلنگ دیگه ، اون هم از جنس مخالفشون رو برای ساعاتی تحمل کنن !
شیرها اما با هم هستند . با هم شکار می کنند و کلا خونوادگی
دور هم هستد . اونها تاب تحمل یه شیر دیگه غیر از خونواده ی خودشون رو ندارن و
قوانین اجتماعی جالبی برای پذیرش یک بیگانه تو اجتماعشون وجود داره
اما بعضی پرندگان و ماهی ها و یا حتی چهارپایان علف خوار دوست
دارن گروهی زندگی کنن و هرچه این گروه بزرگتر باشه بهتره . چون خطر خورده شدن توسط
حیوانات بزرگتر رو کاهش میده و این یعنی زندگی طولانی تر و بقای بیشتر
پلنگ به هم نوعش می گه دوستت دارم اما به خاطر غریزه و اون
هم برای چند ساعت محدود
شیربه همنوعش می گه دوستت دارم اون هم برای شکار راحت تر و
حفظ بهتر قلمرو
بوفالو هم به هم نوعش می گه دوستت دارم به خاطر اینکه زنده
بمونه و احتمال گرفتار شدن تو چنگال یک درنده به حداقل برسه
ما آدمها چطوری همدیگه رو دوست داریم ؟
برای غریزه ، زندگی راحت تر و طولانی تر و ...
مسلما هر دلیلی که باعث پیوند دو انسان با هم بشه می تونه
یک نوع " دوستت دارم " باشه اما این وسط هیچوقت این جمله به زبون نمیاد
.
اون " دوستت دارم " هایی که به زبون میاریم خیلی
خاصند . یعنی یه چیز خاصی هست که ما رو به بیان " دوستت دارم " وا می
داره و باعث می شه هر " دوستت دارم " ی یک معنی خاص برای خودش داشته
باشه
" دوستت دارم "
های از روی غریضه با یه همخوابگی تموم می شن
" دوستت دارم " هایی که کاری هستند بعد از انجام
شدن کار و گذشتن اون خر معروف از پل ! تموم می شن
" دوستت دارم " هایی که برای نون هست ، بعد از پر شدن شکم تموم
می شن
" دوستت دارم " هایی که به هر ترتیبی به یه نیازی پاسگو هست بعد
از برطرف شدن نیازمون تموم میشه
اما اون " دوستت دارم " ی با ارزش هست که از سر نیاز نیست . تموم شدنی
نیست . فراموش شدنی هم نیست . این " دوستت دارم " ها رو قدر بدونیم .
اون فردی که به ما نیازی نداره و این جمله رو می گه رو باید بذاری روی جفت چشمات و
حلوا حلواش کنی .
حیف که خیلی دیر اونها رو می شناسیمشون . خیلی دیر ...