باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

خدایا...
من در کلبه ی فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی و تو چون خود نداری!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۹۹ مطلب با موضوع «زندگی» ثبت شده است

پلنگها حیوانات جالبی هستند . بر خلاف شیرها که گروهی زندگی می کنند و رفتارهای اجتماعی دارند ، پلنگها دوست دارن تنها باشن و فقط تو فصل زاد و ولد می تونن یه پلنگ دیگه ، اون هم از جنس مخالفشون رو برای ساعاتی تحمل کنن !

شیرها اما با هم هستند . با هم شکار می کنند و کلا خونوادگی دور هم هستد . اونها تاب تحمل یه شیر دیگه غیر از خونواده ی خودشون رو ندارن و قوانین اجتماعی جالبی برای پذیرش یک بیگانه تو اجتماعشون وجود داره

اما بعضی پرندگان و ماهی ها و یا حتی چهارپایان علف خوار دوست دارن گروهی زندگی کنن و هرچه این گروه بزرگتر باشه بهتره . چون خطر خورده شدن توسط حیوانات بزرگتر رو کاهش میده و این یعنی زندگی طولانی تر و بقای بیشتر

پلنگ به هم نوعش می گه دوستت دارم اما به خاطر غریزه و اون هم برای چند ساعت محدود

شیربه همنوعش می گه دوستت دارم اون هم برای شکار راحت تر و حفظ بهتر قلمرو

بوفالو هم به هم نوعش می گه دوستت دارم به خاطر اینکه زنده بمونه و احتمال گرفتار شدن تو چنگال یک درنده به حداقل برسه

ما آدمها چطوری همدیگه رو دوست داریم ؟

برای غریزه ، زندگی راحت تر و طولانی تر و ...

مسلما هر دلیلی که باعث پیوند دو انسان با هم بشه می تونه یک نوع " دوستت دارم " باشه اما این وسط هیچوقت این جمله به زبون نمیاد .

اون " دوستت دارم " هایی که به زبون میاریم خیلی خاصند . یعنی یه چیز خاصی هست که ما رو به بیان " دوستت دارم " وا می داره و باعث می شه هر " دوستت دارم " ی یک معنی خاص برای خودش داشته باشه

" دوستت دارم "  های از روی غریضه با یه همخوابگی تموم می شن

" دوستت دارم " هایی که کاری هستند بعد از انجام شدن کار و گذشتن اون خر معروف از پل ! تموم می شن

" دوستت دارم "  هایی که برای نون هست ، بعد از پر شدن شکم تموم می شن

" دوستت دارم "  هایی که به هر ترتیبی به یه نیازی پاسگو هست بعد از برطرف شدن نیازمون تموم میشه

اما اون " دوستت دارم " ی  با ارزش هست که از سر نیاز نیست . تموم شدنی نیست . فراموش شدنی هم نیست . این " دوستت دارم " ها رو قدر بدونیم . اون فردی که به ما نیازی نداره و این جمله رو می گه رو باید بذاری روی جفت چشمات و حلوا حلواش کنی .

حیف که خیلی دیر اونها رو می شناسیمشون . خیلی دیر ...

 

 

  • باده پرست


حالا بماند که به اندازه ی همون استیکر هم وقت نمی ذاره !!!!




  • باده پرست

تا حالا یه مورچه رو له کردین ؟ دل مهربونتون خیلی به این کار راضی نیست، می دونم

اما بدون شک از پخش شدن یه سوسک ، کف آشپزخونه تون احساس کردین که دلتون خنک شده !!!

کشتن اصولا زیاد دلچسب نیست ، چه می خواد مقتول از نباتات باشه یا جونور

حالا کشتن انسان که دیگه جای خود دارد ...

 

شیوه های کشتن انسان رو هر روز تو اخبار و روزنامه و ... دیدیم و شنیدیم و بالطبع موضوع خوشایندی نیست ، چه می خواد اعدام یک جانی باشه یا قتل یک کارتن خواب معتاد ، یا کشتن چندین ده نفر با بمب انتحاری و یا دود کردن چندین ده هزار نفر با بمب اتمی !

دامنه ی اثر کشتن انسانها بسته به تعدادش می تونه از ته یک کوچه ی بن بست ، تو زاغه های حاشیه یک شهر ، برای یک گربه که هر روز از دست مقتول نون می خورد باشه تا نابودی هیروشیما و ناکازاکی و تلف شدن نصف یک ملت در اثر قحطی و بی لیاقتی حاکمانش (*)

تو همه ی اینها انسانهایی مردند و نهایتا هرسال براشون یادبودی برگذار می شه و تاج گلی و ...

اما یه نوع کشتن هست که اثرش از یک محله و یک شهر و یک ملت هم فراتر می ره

نه میشه محکومش کرد ، نه براش یادبود گرفت و نه تو تقویمها ازش نام برد .

ترور شخصیت آدمها بسته به حوزه ی نفوذشون می تونه بزرگترین فاجعه ی انسانی باشه که می تونه رخ بده در حالی که آب از آب هم تکون نمی خوره !

آخر کلام اینکه خیلی حواسمون باشه شخصیت و منش کسی رو خورد نکنیم ، چون هیچوقت نه فراموش می شه و نه حس تنفر بوجود اومده فروکش می کنه .

خیلی حواسمون باشه که مجبور نباشیم تا آخر عمر به چشمان مقتولمون نگاه کنیم و لبخند تحویل همدیگه بدیم و ... !!!

هر چیزی چه جاندار چه بی جان شخصیتی داره ، بهش احترام بذاریم .

 

(*) ستاره نوشت : اشاره به قحطی آخر دوران قاجار که طبق برخی آمارها بیست میلیون کشته برجای گذاشته !

  • باده پرست

زیر نم نم بارون ، وقتی سرت رو بلند میکنی رو به آسمون و نوازش قطرات بارون رو روی گونه هات حس می کنی ، می تونی ریه هات رو با یک نفس عمییییق پر کنی از هوای تازه و با بازدمت هر چی کینه و کدورت و نازیبایی تو وجودت هست بریزی بیرون و مثل پر کرک مانند یه جوجه اردک ، سبک و رها تو نسیم برقصی و از دنیا رها بشی

 

اما خدا نیاره اون روزی که یه بغض گنده راه گلوت رو ببنده و حتی زیر بارون ، قبل از اینکه بخوای نفس عمیق بکشی ، چشات بارونی بشه و دنیا رو برات تار کنه . نفس کشیدن سخت میشه ، شمرده شمرده می شه ، درد می شه ، می سوزونه و می سوزونه

 

 چشمام رو می بندم و روی تختم دراز می کشم و به این فکر می کنم که توی دنیای به این بزرگی از چه چیزایی می شه لذت برد .

خیس شدن زیر آبشار ، گوش دادن به صدای برخورد قطره های بارون به کانال کولر ، اشعه آفتاب که از لابلای ابرهای بهاری بعد از یه بارون گونه هات رو نوازش می کنه ، لمس گلبرگهای اطلسی ، بوی خوش گل مریم و پونه های کنار جوی آب ، مزه شیرین یه هندونه تو گرمای تابستون ، رقص برگی زرد که از شاخه جدا می شه و می افته ، سفیدی دونه های برف ، همه و همه می تونه دلیلی باشه برای لبخند ، برای حس خوب زندگی

 

گاهی دنیامون کوچیک میشه و توی یک صفحه ی چند اینچی به اندازه کف دستمون خلاصه میشه . دلتنگ که بشی دنیات هم تنگ می شه . دیگه رقص پروانه ی کوچولوی آبی رنگ روی گلهای بابونه به وجد نمیاردت . به این دنیای کوچیکت زل می زنی و کارت می شه انتظار ، انتظار ، انتظار ...

گاهی همه ی زیبایی های عالم خلاصه می شه تو یه شکلک بوسه که روی صفحه ی گوشیت نقش می بنده

هوای همدیگه رو بیشتر داشته باشیم ...


  • باده پرست

یه وقتهایی هست دلت ساعت زمان می خواد !

که بتونی زمان رو برگردونی به اون موقعی که از ته دل می خندید

که بتونی بشینی و یک دل سیییییر به اون لبخندش نگاه کنی و کیف کنی

که بتونی زندگی رو بچشی و ...

که بتونی زندگی رو زیر لبت مزه مزه کنی ...

  • باده پرست

این روزها بازار چالشهای جورواجور داغ داغه !

اما برای من ، هیچ چالشی از این بزرگتر نیست که تو چشمام نگاه کنه و بگه دوستت دارم ، اما در عمل ... !!!
  • باده پرست

حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود .حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد.

به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید حاکم از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت . همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.

حاکم پرسید : مرا می شناسی؟

بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.

حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.

حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود دوستت گفت خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟

یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.

حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده تلافی همان کشیده ای که به من زدی.

فقط می خواستم بدانی که برای  خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد....

 

از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش

  • باده پرست

از دوست جدید رازت را پنهان کن


از دشمن قدیمی که طرح دوستی دوباره با تو ریخته ، خنجرت را


چون اولی باورت را نشانه می گیرد


دومی قلبت را


(نسرین بهجتی)

  • باده پرست

نشسته بودم

غرق در گپ و گفتهای تو تبلت

خنکای اسپیلت تو اون گرمای طاقت فرسا ، اونم با دهن روزه ، واقعا دلچسب بود

جوونی ژولیده اومد . خواست حرف بزنه اما بغض کرد . بعد از مدت کوتاهی لب باز کرد . گفت که بیکاره و درمونده

از رسیدن به ته خط گفت 

از بی پولی و گفت و گفت و گفت که شاید دلم بسوزه و کمکی بهش بکنم

اما من کمکی نمی تونستم بهش بکنم

نا امید شد و رفت . چیزی نگذشت که مرد میانسالی خوش پوش و با چهره ای موجه اومد . خواست حرف بزنه امات بغض کرد . عذرخواهی کرد و سفره ی دلش رو باز کرد

از نگرفتن حقوق گفت و اخراج همکارانش . از اینکه به خاطر یکسال باقیمانده ی خدمتش تا بازنشستگی نتونسته بود به کارفرماش اعتراض کنه

از خونه ی جدیدی که خریده بود و کل پس اندازش رو به خاطرش داده بود

از نداری گفت و از عرق شرمی که به خاطر دستهای خالیش موقع افطار رو پیشونیش می نشست و ...

باازم کمکی ازم بر نمی اومد به جز دلداری و امید دادن

رفت

و من لعنت فرستادم به کلیدی که گم شد

به قولهایی که عملی نشد

به خودم

به زمین

به زمانه ...

 

  • باده پرست

  • باده پرست