روزه داری
ساعت ۱۸ از خواب بیدار میشم ، کارهای شخصیم رو انجام میدم ، همه پیامهای موجود توی موبایلم رو چک میکنم . گاهی هم مراقبت از دختر کوچیکم رو بعهده می گیرم .
ساعت ۱۹:۳۰ برای اینکه عریضه خالی نباشه قرآن رو باز میکنم و مقداری می خونم .
ساعت ۲۰:۱۵ اذون میگن . نماز مغرب رو می خونم و میرم افطار . دو سه لیوان چای نبات و خرما ، نان و پنیر و سبزی و سوپ
ساعت ۲۰:۳۰ اخبار شبکه دو و ملغمه ای از خبرها که نه راستش معلومه نه دروغش!
ساعت ۲۰:۴۵ شکمم بالا اومده و نفس به زور پایین میره ، اخبار تموم شده و نوبت نماز عشاء ه
ساعت ۲۱ سریال درد سرهای عظیم ۲
ساعت ۲۱:۴۵ فرصت خوبیه برای نوشیدن یک لیوان شربت یا خوردن یه قاچ هندونه
ساعت ۲۲ سریال پایتخت ۴
ساعت ۲۲:۴۵ دوباره یه لیوان شربت یا آب طالبی می چسبه!!!
ساعت از نیمه شب گذشته و من همچنان مشغول دور دور کردن تو صفحات اجتماعی هستم!
ساعت ۲ هنوز کسی نخوابیده و دختر کوچیکم خوابش میاد و با مادرش میرن که بخوابن
ساعت ۲:۱۰ چایی
ساعت ۲:۳۰ سحری شامل یه بشقاب برنج با خورشتهایی که هر شب تغییر میکنن
ساعت ۳:۱۰ مسواک میزنم و دوباره عریضه رو نمیذارم خالی بمونه
ساعت ۳:۲۵ اذون صبحه و من با شکمی که بالا اومده و نفسی که پایین نمیره نمازم رو می خونم و میرم که بخوابم و قبل خواب صفحات اجتماعی رو چک میکنم
چشمام بسته ست و فکرم دنبال اون گرسنه ایه که من باید با روزه داری به فکرش بیفتم!
اما صد حیف که پایین نرفتن نفس نمیذاره فکرم رو دنبال کنم!!!!
خدا از همه مون قبول کنه
التماس دعا
- ۹۴/۰۴/۰۷
اون ساعت 18 فقط آدم و پرپر میکنه با سختیش :)))