آینده
یکی دو ماهی هست یه فکرهایی تو سرم وول می خوره
وضعیت کاری من یه جورایی آینده ش به لطف قانون های جورواجور و سیاستهای از غلط بدتر دولت های ناکریمه ، نا معلومه !
هر سال شاهد تورم های آنچنانی هستیم و افزایش حقوق ها هم که خودتون بهتر می دونید !!!
کم کم داریم می رسیم زیر خط فقر ! باز خدا رو شکر سقفی بالای سرمون هست .
می خوام کارمندی رو ببوسم بذارم کنار . عطایش را به لقایش بخشیدیم .
هشت ماه و نیم دیگه وقت دارم . بعدش باید همه ی توانم رو بذارم و تخصصم رو به کار بگیرم و نون در بیارم .
برخی اطرافیانم من رو منع می کنن . بعضی هم تشویق .
از اونجایی که اعتقاد دارم روزی من رو کسی نمی خوره ، خیالم راحته که مشکلی پیش نمیاد و فقط یه کم شاید سخت بگذره
خبری از خوردن و خوابیدن و کولر گازی نباشه ، ولی حداقلش اینه که خودم برای خودمم و نه منت کسی سرمه و هم اینکه تلاشم لذت بخشه
برای پا گرفتن کسب و کارم دعا کنید
- ۹۳/۰۴/۱۵