برای خالی نبودن عریضه
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۶ ق.ظ
گفتی که : می بوسم تو را گفتم تمنا
می کنم
گفتی که : گر بیند کسی ؟ گفتم که : حاشا می کنم
گفتی: ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در ؟
گفتم که : با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتی که : تلخی های من گر ناگوار افتد مرا
گفتم که: با نوش لبم ،آنرا گوارا می کنم
گفتی : چه می بینی بگو در چشم چون آیینه ام ؟
گفتم که : من خود را در او عریان تماشا می کنم
گفتی که : از بی طاقتی ،دل قصد یغما می کند
گفتم که : با یغماگران ، باری مدارا می کنم
گفتی که : پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که : ارزان تر از این من با تو سودا می کنم
گفتی : اگر از کوی خود ، روزی تو را گویم برو؟
گفتم که: صد سال دگر امروز و فردا میکنم
گفتی : گر از پای خود، زنجیر عشقت وا کنم
گفتم : ز تو دیوانه تر ، دانی که پیدا می کنم
- ۹۳/۰۹/۱۵
سلام...یعنی شما این روزها هیچ چیزی برای گفتن به ما نداری... الا پست های جنجالی و شعرهای عاشقونه.....
کمی از دختر گلت و همسر گرامی بنویس.
از آش شوله مشدی و ....