باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

خدایا...
من در کلبه ی فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی و تو چون خود نداری!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

چهارشنبه بعد از تحویل دادن شیفتم یه دوست رو ملاقات کردم

یه دوست خوب و دوست داشتنی

رفتیم تو پارکینگ و نشستیم تو ماشینش

سر صحبت از کار شروع شد و ادامه پیدا کرد

لحظه لحظه بودن با همچین دوستی رو قدر میدونم و به دنیا نمیدمش

واقعا بودن بعضیا کنار آدم انرژی مثبت داره و سر ذوق میاردت

حیف که فرصت کم بود و باید می رفتم خونه ، وگرنه زمان شنیدن حرفهاش و دیدن لبخندش از عمر حساب نمیشد

کاش میشد تعارفات رو کنار میذاشتم و یه دل سیر بغلش میکردم

کاش دوباره ببینمش

کاش حس خوب بودنش همیشه باهام بود

کاش...

  • باده پرست

  • باده پرست

مسال هم شبهای قدر اومدن و رفتن 

مثل سالهای گذشته توفیق درکشون(؟) رو داشتم

ولی امسال با یه چالش اعتقادی روبرو شدم و مثل قبل نتونستم از این شبها لذت ببرم

یه سؤالی برام پیش اومد و اون اینکه اون مقدراتی که میگن تو این شبها تصویب میشه فردی و شخصیه یا اجتماعی هم هست؟

یک میلیارد و اندی مسلمون تو شبهای قدر مشغول راز و نیاز میشن و روزگارشون با انفجار و داعش و قتل و اقتصاد ویران و فرهنگ عقب مونده میگذره!( کلی عرض کردم نیاین خرده بگیرین)

اونوقت غیر مسلمونها بدون احیا داری و تلاش برای رقم خوردن مقدرات خوب! در رفاه و آسایش و سلامت و رفاه زندگی میکنن!!!

از ماست که بر ماست

خدا خودش بهمون رحم کنه

همین

  • باده پرست

ساعت ۱۸ از خواب بیدار میشم ، کارهای شخصیم رو انجام میدم ، همه پیامهای موجود توی موبایلم رو چک میکنم . گاهی هم مراقبت از دختر کوچیکم رو بعهده می گیرم .

ساعت ۱۹:۳۰ برای اینکه عریضه خالی نباشه قرآن رو باز میکنم و مقداری می خونم .

ساعت ۲۰:۱۵ اذون میگن . نماز مغرب رو می خونم و میرم افطار . دو سه لیوان چای نبات و خرما ، نان و پنیر و سبزی و سوپ

ساعت ۲۰:۳۰ اخبار شبکه دو و ملغمه ای از خبرها که نه راستش معلومه نه دروغش!

ساعت ۲۰:۴۵ شکمم بالا اومده و نفس به زور پایین میره ، اخبار تموم شده و نوبت نماز عشاء ه

ساعت ۲۱ سریال درد سرهای عظیم ۲

ساعت ۲۱:۴۵ فرصت خوبیه برای نوشیدن یک لیوان شربت یا خوردن یه قاچ هندونه

ساعت ۲۲ سریال پایتخت ۴

ساعت ۲۲:۴۵ دوباره یه لیوان شربت یا آب طالبی می چسبه!!!

ساعت از نیمه شب گذشته و من همچنان مشغول دور دور کردن تو صفحات اجتماعی هستم!

ساعت ۲ هنوز کسی نخوابیده و دختر کوچیکم خوابش میاد و با مادرش میرن که بخوابن

ساعت ۲:۱۰ چایی 

ساعت ۲:۳۰ سحری شامل یه بشقاب برنج با خورشتهایی که هر شب تغییر میکنن

ساعت ۳:۱۰ مسواک میزنم و دوباره عریضه رو نمیذارم خالی بمونه

ساعت ۳:۲۵ اذون صبحه و من با شکمی که بالا اومده و نفسی که پایین نمیره نمازم رو می خونم و میرم که بخوابم و قبل خواب صفحات اجتماعی رو چک میکنم

چشمام بسته ست و فکرم دنبال اون گرسنه ایه که من باید با روزه داری به فکرش بیفتم!

اما صد حیف که پایین نرفتن نفس نمیذاره فکرم رو دنبال کنم!!!!

خدا از همه مون قبول کنه

التماس دعا


  • باده پرست

دارم خل میشم دیگه

همه ش باید فکرت دنبال کارهات باشه که چیزی جا نیفته

یا پیمانکار قدم کج بر نداره

کارها از دستم در رفته

رسما دارم خل میشم دیگه ! خخخخخ

تو این هیری ویری سه تا صورت وضعیت رو میزمه که به دلیل کمبود مدارک قابل بررسی نیست

پیمانکارها هم که عین خیالشون نیست

به درک ، پول نمیدیم بهشون

آخیش

آخیییش

آخیییییییییش

همون بهتر که کار نداشته باشم

والا

  • باده پرست

ﺧﺪﺍﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﮕﯿﺮ ...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

  • باده پرست

این اواخر قانونی تصویب شد برای خانمها که اگر فرزندی بدنیا بیارن نه ماه مرخصی میرن!

از اونجایی که تو مملکت گل و بلبل فقط حرف میزنن و به عواقبش فکر نمیکنن این قانون هنوز اجرایی نشده و فقط کلی مادر کارمند این وسط تولید شده ! خخخخ

اما برای تولد فرزند به بابای بچه سه روز مرخصی میدادند که من موقع تولد ملیکا استفاده کردم . اما خداییش سه روز کم بود همه کارها موند و بین کارهای اداری جسته و گریخته انجامشون دادم

الان این مدت شده دو هفته و میشه با فراق بال و آسودگی خاطر همه کارهای اداری رو انجام داد و در مدتی که مادر هنوز به شرایط مناسب بعد از وضع حمل نرسیده خیلی کمکش کرد

هرچند این دو هفته از دست پیمانکارهام آسایش نداشتم و کمبود خواب شب پیدا کردم ولی دم کسی که همچین قانونی گذاشته گرم

به امید روزی که همه مردها از این مرخصی استفاده بکنن

  • باده پرست

چهارشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۹۴ ساعت ۱۵:۱۴ روی مانیتور زایشگاه بنت الهدی اسم خانمم نمایان شد و تولد ارمغان زندگیمون رو تبریک میگفت و برای دومین بار خدای مهربون یکی دیگه از فرشته های مهربونش رو مهمون خونه ما کرد

احساسی زیر پوستم حس کردم که نه گفتنیه و نه نوشتنی

خدا رو برای این معجزه ش که هر روز جلوی چشممون اتفاق می افته ولی ما به آسونی ازش میگذریم شکر می کنم

  • باده پرست

متاسفانه همه سوار همون خرند و ازش هم پیاده نمیشن!!! نمیدونم ، شاید خر شیطون که میگن همون بلاگفاست! خخخ

به هر حال این بیان خیلی باحاله فقط وقنش رو باید بیشتر کنن

اگه امکان اطلاع از بروز شدن پیوندهات رو داشت عالی بودا عالی

مدیر بیان خان جان رسیدگی بفرمایید خب

  • باده پرست

  • باده پرست