- ۱۰ نظر
- ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۹
با تشریف فرمایی رئیس جدید یواش یواش داره به حجم کارهای بی خودی ما هم افزوده می شه
خدا از این رئیسهای پاچه خوار و ترسو و عشق میز و صندلی نصیبتون نکنه
کمرنگ بودنمون رو به بزرگی خودتون ببخشید
انسانها آفریده شده اند که به آنها عشق ورزیده شود
و اشیاء ساخته شده اند که مورد استفاده قرار بگیرند...
دلیل آشفتگی های دنیا این است که:
به اشیاء عشق ورزیده می شود و انسانها مورد استفاده قرار می گیرند!
( نلسون ماندلا )
یه جایی این مطلب رو خوندم :
در عرض یک دقیقه می شود
یک نفر را خرد کرد
در یک ساعت می شود
کسی را دوست داشت
در یک روز می شود عاشق شد
ولی یک عمر طول خواهد کشید
تا کسی را فراموش کرد
گابریل گارسیا مارکز
داشتم فکر می کردم به معماری روابطمون
اینکه دوستی ها و مراوده هامون رو بر چه اساسی داریم بنا می کنیم
اسامی حقیقی و مجازی و خاص و ... براش می ذاریم
نمی دونم اسم این نوع دوستی رو باید چی بذارم . اینکه با کلی ذوق دومینوهای یک دوستی رو با همه سختیش کنار هم میذاری و داری ازش لذت می بری که یه هویی اون آخر کاری میاد و با یه اشاره همه دومینو ها رو می خوابونه و می ره !
دلت می سوزه برای اونهمه وقتی که گذاشته میشه و با یک اشاره در کمترین زمان ممکن فرو می ریزه
تولد امام حسن مجتبی رو هم تبریک می گم .
شبهای قدر هم نزدیکه . التماس دعا از همه ی دوستان خوبم
بعد مهمونی دیشب ، وقتی همه رفتن خونه هاشون ، خواهرم و زن داداشم هر کدومشون یه پیام دادن
مخاطبشون من بودم
تشکر کرده بودن و از خانمم تعریف کرده بودن
البته مطمئن بودند که پیامها رو خانمم میبینه که همینطور هم شد
وهمین پیامهای ظاهرا کم اهمیت و ناقابل ، تأثیر خوبی روی خانمم گذاشت ، به عبارتی دیگه نزدیک بود بال دربیاره!
بیاید توی زندگی مون ، از خیلی از چیزهای ساده نگذریم و شادی رو به هم هدیه بدیم
گفتن کلمه " دوستت دارم " نه زحمتی داره و نه هزینه ای. با گفتنش به عزیزانمون دنیا رو برای خودمون قشنگتر بکنیم
ماه رمضون با همه ی خوبی ها و بدیهاش! برای خانمها ذوق و شوق خاصی داره
تو مهمونی های معمولی که ماهانه داریم زیاد نمی تونن مانور بدن و خودی نشون بدن !
اما تو افطاری ها قضیه فرق می کنه
الان دو سه روزه گرفتار درست کردن انواع دسر و ... هستیم و تا چش مهمونها رو در نیارن ول کن قضیه هم نیستن !
به غیر از خوراکی ها ، پرداختن به سر و روی خونه هم دور از نظرشون نمی مونه . نشون به اون نشون که جناب همایونیمان ساعت 12 نصف شب داشتم برای نصب لوستر آشپز خونه دریل کاری می کردم و فحش همسایه بالایی رو به جون خریدم . اگه یه وقت بلایی سرم اومد برید یقه همسایه بالایی رو بگیرید !!!
یکی دو ماهی هست یه فکرهایی تو سرم وول می خوره
وضعیت کاری من یه جورایی آینده ش به لطف قانون های جورواجور و سیاستهای از غلط بدتر دولت های ناکریمه ، نا معلومه !
هر سال شاهد تورم های آنچنانی هستیم و افزایش حقوق ها هم که خودتون بهتر می دونید !!!
کم کم داریم می رسیم زیر خط فقر ! باز خدا رو شکر سقفی بالای سرمون هست .
می خوام کارمندی رو ببوسم بذارم کنار . عطایش را به لقایش بخشیدیم .
هشت ماه و نیم دیگه وقت دارم . بعدش باید همه ی توانم رو بذارم و تخصصم رو به کار بگیرم و نون در بیارم .
برخی اطرافیانم من رو منع می کنن . بعضی هم تشویق .
از اونجایی که اعتقاد دارم روزی من رو کسی نمی خوره ، خیالم راحته که مشکلی پیش نمیاد و فقط یه کم شاید سخت بگذره
خبری از خوردن و خوابیدن و کولر گازی نباشه ، ولی حداقلش اینه که خودم برای خودمم و نه منت کسی سرمه و هم اینکه تلاشم لذت بخشه
برای پا گرفتن کسب و کارم دعا کنید
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
من و دیوانگی و عشق و وفا یار شدیم
تا تو باشی و من و عشق و وفاداری من
شعر بالا تقدیم مخاطب خاص
کسی لطفا به خودش نگیره
منظورم صاحب پس زمینه ی عکس ادامه مطلبه