باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

باده پرست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست / جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

خدایا...
من در کلبه ی فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی و تو چون خود نداری!

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

پلنگها حیوانات جالبی هستند . بر خلاف شیرها که گروهی زندگی می کنند و رفتارهای اجتماعی دارند ، پلنگها دوست دارن تنها باشن و فقط تو فصل زاد و ولد می تونن یه پلنگ دیگه ، اون هم از جنس مخالفشون رو برای ساعاتی تحمل کنن !

شیرها اما با هم هستند . با هم شکار می کنند و کلا خونوادگی دور هم هستد . اونها تاب تحمل یه شیر دیگه غیر از خونواده ی خودشون رو ندارن و قوانین اجتماعی جالبی برای پذیرش یک بیگانه تو اجتماعشون وجود داره

اما بعضی پرندگان و ماهی ها و یا حتی چهارپایان علف خوار دوست دارن گروهی زندگی کنن و هرچه این گروه بزرگتر باشه بهتره . چون خطر خورده شدن توسط حیوانات بزرگتر رو کاهش میده و این یعنی زندگی طولانی تر و بقای بیشتر

پلنگ به هم نوعش می گه دوستت دارم اما به خاطر غریزه و اون هم برای چند ساعت محدود

شیربه همنوعش می گه دوستت دارم اون هم برای شکار راحت تر و حفظ بهتر قلمرو

بوفالو هم به هم نوعش می گه دوستت دارم به خاطر اینکه زنده بمونه و احتمال گرفتار شدن تو چنگال یک درنده به حداقل برسه

ما آدمها چطوری همدیگه رو دوست داریم ؟

برای غریزه ، زندگی راحت تر و طولانی تر و ...

مسلما هر دلیلی که باعث پیوند دو انسان با هم بشه می تونه یک نوع " دوستت دارم " باشه اما این وسط هیچوقت این جمله به زبون نمیاد .

اون " دوستت دارم " هایی که به زبون میاریم خیلی خاصند . یعنی یه چیز خاصی هست که ما رو به بیان " دوستت دارم " وا می داره و باعث می شه هر " دوستت دارم " ی یک معنی خاص برای خودش داشته باشه

" دوستت دارم "  های از روی غریضه با یه همخوابگی تموم می شن

" دوستت دارم " هایی که کاری هستند بعد از انجام شدن کار و گذشتن اون خر معروف از پل ! تموم می شن

" دوستت دارم "  هایی که برای نون هست ، بعد از پر شدن شکم تموم می شن

" دوستت دارم "  هایی که به هر ترتیبی به یه نیازی پاسگو هست بعد از برطرف شدن نیازمون تموم میشه

اما اون " دوستت دارم " ی  با ارزش هست که از سر نیاز نیست . تموم شدنی نیست . فراموش شدنی هم نیست . این " دوستت دارم " ها رو قدر بدونیم . اون فردی که به ما نیازی نداره و این جمله رو می گه رو باید بذاری روی جفت چشمات و حلوا حلواش کنی .

حیف که خیلی دیر اونها رو می شناسیمشون . خیلی دیر ...

 

 

  • باده پرست


حالا بماند که به اندازه ی همون استیکر هم وقت نمی ذاره !!!!




  • باده پرست

تا حالا یه مورچه رو له کردین ؟ دل مهربونتون خیلی به این کار راضی نیست، می دونم

اما بدون شک از پخش شدن یه سوسک ، کف آشپزخونه تون احساس کردین که دلتون خنک شده !!!

کشتن اصولا زیاد دلچسب نیست ، چه می خواد مقتول از نباتات باشه یا جونور

حالا کشتن انسان که دیگه جای خود دارد ...

 

شیوه های کشتن انسان رو هر روز تو اخبار و روزنامه و ... دیدیم و شنیدیم و بالطبع موضوع خوشایندی نیست ، چه می خواد اعدام یک جانی باشه یا قتل یک کارتن خواب معتاد ، یا کشتن چندین ده نفر با بمب انتحاری و یا دود کردن چندین ده هزار نفر با بمب اتمی !

دامنه ی اثر کشتن انسانها بسته به تعدادش می تونه از ته یک کوچه ی بن بست ، تو زاغه های حاشیه یک شهر ، برای یک گربه که هر روز از دست مقتول نون می خورد باشه تا نابودی هیروشیما و ناکازاکی و تلف شدن نصف یک ملت در اثر قحطی و بی لیاقتی حاکمانش (*)

تو همه ی اینها انسانهایی مردند و نهایتا هرسال براشون یادبودی برگذار می شه و تاج گلی و ...

اما یه نوع کشتن هست که اثرش از یک محله و یک شهر و یک ملت هم فراتر می ره

نه میشه محکومش کرد ، نه براش یادبود گرفت و نه تو تقویمها ازش نام برد .

ترور شخصیت آدمها بسته به حوزه ی نفوذشون می تونه بزرگترین فاجعه ی انسانی باشه که می تونه رخ بده در حالی که آب از آب هم تکون نمی خوره !

آخر کلام اینکه خیلی حواسمون باشه شخصیت و منش کسی رو خورد نکنیم ، چون هیچوقت نه فراموش می شه و نه حس تنفر بوجود اومده فروکش می کنه .

خیلی حواسمون باشه که مجبور نباشیم تا آخر عمر به چشمان مقتولمون نگاه کنیم و لبخند تحویل همدیگه بدیم و ... !!!

هر چیزی چه جاندار چه بی جان شخصیتی داره ، بهش احترام بذاریم .

 

(*) ستاره نوشت : اشاره به قحطی آخر دوران قاجار که طبق برخی آمارها بیست میلیون کشته برجای گذاشته !

  • باده پرست

زیر نم نم بارون ، وقتی سرت رو بلند میکنی رو به آسمون و نوازش قطرات بارون رو روی گونه هات حس می کنی ، می تونی ریه هات رو با یک نفس عمییییق پر کنی از هوای تازه و با بازدمت هر چی کینه و کدورت و نازیبایی تو وجودت هست بریزی بیرون و مثل پر کرک مانند یه جوجه اردک ، سبک و رها تو نسیم برقصی و از دنیا رها بشی

 

اما خدا نیاره اون روزی که یه بغض گنده راه گلوت رو ببنده و حتی زیر بارون ، قبل از اینکه بخوای نفس عمیق بکشی ، چشات بارونی بشه و دنیا رو برات تار کنه . نفس کشیدن سخت میشه ، شمرده شمرده می شه ، درد می شه ، می سوزونه و می سوزونه

 

 چشمام رو می بندم و روی تختم دراز می کشم و به این فکر می کنم که توی دنیای به این بزرگی از چه چیزایی می شه لذت برد .

خیس شدن زیر آبشار ، گوش دادن به صدای برخورد قطره های بارون به کانال کولر ، اشعه آفتاب که از لابلای ابرهای بهاری بعد از یه بارون گونه هات رو نوازش می کنه ، لمس گلبرگهای اطلسی ، بوی خوش گل مریم و پونه های کنار جوی آب ، مزه شیرین یه هندونه تو گرمای تابستون ، رقص برگی زرد که از شاخه جدا می شه و می افته ، سفیدی دونه های برف ، همه و همه می تونه دلیلی باشه برای لبخند ، برای حس خوب زندگی

 

گاهی دنیامون کوچیک میشه و توی یک صفحه ی چند اینچی به اندازه کف دستمون خلاصه میشه . دلتنگ که بشی دنیات هم تنگ می شه . دیگه رقص پروانه ی کوچولوی آبی رنگ روی گلهای بابونه به وجد نمیاردت . به این دنیای کوچیکت زل می زنی و کارت می شه انتظار ، انتظار ، انتظار ...

گاهی همه ی زیبایی های عالم خلاصه می شه تو یه شکلک بوسه که روی صفحه ی گوشیت نقش می بنده

هوای همدیگه رو بیشتر داشته باشیم ...


  • باده پرست

یه وقتهایی هست دلت ساعت زمان می خواد !

که بتونی زمان رو برگردونی به اون موقعی که از ته دل می خندید

که بتونی بشینی و یک دل سیییییر به اون لبخندش نگاه کنی و کیف کنی

که بتونی زندگی رو بچشی و ...

که بتونی زندگی رو زیر لبت مزه مزه کنی ...

  • باده پرست