بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ق.ظ
امروز یه روز خوبه
آغاز یه دوره ی جدید
به همین منظور تفالی زدم به حافظ و این اومد :
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
خاک آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
امروز که در دست تواممرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
ای انکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
در خرقه زن آتش کهخم ابروی ساقی
بر می شکند گوشه محراب امامت
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
- ۹۲/۱۰/۰۹
چقدر خوب که تو هم اومدی اینجا
مقدمت گل باران (مثل اسمت و مثل خودت)