دوستت دارم
شبیه رنگ نارنجی شهر
ای که عشقت در دل پاییز
غوغا میکند...
مهرشاد_فروزان
حالا که شبکه های اجتماعی قطعه بیایم یذره کرد و خاک کنیم
هشتک : بماند یادگار 😂
- ۱ نظر
- ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۰:۲۶
دوستت دارم
شبیه رنگ نارنجی شهر
ای که عشقت در دل پاییز
غوغا میکند...
مهرشاد_فروزان
حالا که شبکه های اجتماعی قطعه بیایم یذره کرد و خاک کنیم
هشتک : بماند یادگار 😂
اولین پست سال نود و هشت! رو هم به میمنت افزایش قیمت بنزین، اینجا مینویسم.
پس در صورت استنشاق بوی بنزین، از گرفتن بینی مبارک و اخ و پیف کردن پرهیز نمایید.
پیرو قطعی سراسری اینترنت و از کار افتادن کلیهی شبکههای اجتماعی، همین لنگ کفش در بیابان رو غنیمت دونستم و اومدم که بگم که گفته باشم.
گرونی بنزین هیچ سودی نداشته باشه، رونق گرفتن اینجا شاید تنها سودی باشه که رسوند.
این رو هم بگم که نگران چیزی نباشید. این هم میگذره و عادت میشه برامون!
شل کنید! و از زندگی لذت ببرید.
همه ی ما تو زندگی شخصی و کاری مون مصون از زیرآب زنها و بادمجون دور قاب چینها و پاچه خواران و متملقان نبوده و نیستیم.
اونقدر زیرآبم رو زدند که بعد مدتها تازه دارم مزه ی شیرین بیکاری توی اداره رو می چشم
خداوند خیرشون بده
وظیفه ی بنده هم موقعی که خونه هستم ریختن قطره های جورواجور تجویزی دکتر هستش .
در این بین نازی هست که نیاز است و من هم که نااااااااز کش حسابی
از اینرو ناز ایشون بیشتر و نازکشیدن بنده هم فزونتر میشه .
باشد که ادامه دار نباشد .
و اما وظیفه ی شما خواندن امن یجیب و ارسال این نوشته به پنج نفر دیگه جهت استجابت دعای عدم ادامه ی ناز و نیاز می باشد .
باشد که رستگار شویم همه با هم
مشاهده گردیده است شمایل کسی که بی منت ، محبتی دیده و بعد از گذشتن خودِ خرش از پل ...
... بل هم اضل
خلاصه ماییم و طعنه ها و زخم زبانها و نیکی هایی که به دجله فرو می رود .
اگه دیدی برات کاری می کنه و بلافاصله شروع می کنه به منت گذاشتن و برات حساب و کتاب می کنه ، و تو همه ی این منتگذاشتن ها و نازهاش رو با جون و دل می خری بدون کارت تمومه !
رفتم بانک که یه مقدار پول بریزم به حساب
داخل بانک مثل تنور گرم بود ! بعد کلی انتظار ، صندوقدار بانک گفت کسی نمی خواد پول واریز کنه ؟ من و یکی دیگه از مشتریها اعلام کردیم که واریزی داریم . ظاهرا پول نداشت به یکی از مشتری ها بده !!!
رفتم جلو باجه که واریز رو انجام بدم نسیم خنکی حس کردم . نگو کولر رو برای خودشون تنظیم کردن فقط !!! ما رو باش پولمون رو دست کی می سپریم !
دیشب همچین الکی تشنه م شد
رفتم سر یخچال و بطری آب رو سرکشیدم
موقعی که بطری رو میذاشتم سر جاش همچین الکی قفسه ی روی در هم از جاش در رفت و حدود ده سانت سقوط کرد و ضربه ی آنچنانی ای نخورد
و خیلی الکی تر بطری حاوی شربت آلبالو ها پوکید و تا نیم ساعت به کمک همسرجان داشتیم تمیزکاری می کردیم . هرچند قضا و بلا بود و رفع شد خخخخ ولی دلم برای اون شربتهای خنک آلبالویی که خانم می داد دستم حسابی سوخت :( حالا تا کی باید صبر کنم که دوباره درختها آلبالو بدن ؟!
مثل یه مسکّن که با یه سوزن تزریق می شه تو رگ آدم ،
با مهربونی و لبخند تزریق بشید تو قلب آدمهای اطرافتون
مثل یه مخدّر باشید که نبودنتون حس بشه
وقتی بود و نبودت حس نشد ، بدون مُردی و خودت خبر نداری!
عشق ما نیازمند رهایی ست نه تصاحب !
در راه خویش ایثار باید نه انجام وظیفه